پنج شنبه 90 دی 1 :: 6:56 عصر :: نویسنده : سوز دل
یک غنچه بدون شاخه خواهد پژمرد / یک شاخه بدون غنچه هم خواهد مرد سوگند به عشق ، باغبان برگردان / بی غنچه دلم تاب نخواهد آورد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * با کسی نباش که از بی کسی اش مینالد...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره....
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم؛ وقتی حقیقت رو گفت کلا" خاموش شدم!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با یاد رنگ و بوی تو ای نوبهار عشق / همچون بنفشه سر بر گریبان کشیده ام .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من که به هیــــــچ دردی نمیخورم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یادش بخیر با هم میرفتیم ماهیگیری.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمیداند جای تو امن است ، اینجا در میان دل من .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه "حالت چطوره؟" و تو جواب میدی "خوبم!" ، کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: "میدونم خوب نیستی..."
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خاموش بودن تلفن همراه ، وحشتناک است.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
معشوق خودش می برد و می دوزد / انگار نه انگار که ما دل داریم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * قشنگترین صدایی که می تونین از عشقتون بشنوین وقتیه که از خواب بیدار میشه و گیج حرف میزنه !
موضوع مطلب :
یکشنبه 90 فروردین 28 :: 7:51 عصر :: نویسنده : سوز دل
سلام دوستان خوب هستید؟ بعد از چند وقت دوباره اومدم موضوع مطلب :
پنج شنبه 89 مرداد 28 :: 6:38 عصر :: نویسنده : سوز دل
نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مثل اون وقتا هنوز دلم برات لک می زنه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بقیه در ادامه مطلب
. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه
من همین یکدانه دل دارم بفرما بشکنش / کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش تو سبوی آرزوهای مرا بشکسته ای / هرچه بادا باد ، این هم دل بفرما بشکنش . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شبها اتاقم ماه ندارد، چشمهایت را قرض می دهی تا صبح !؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه راه قیامت پر خطر است ، اما جدایی ز دوستان قیامتی دگر است . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دل بستن شبیه یک قصه است با یکی بودن شروع می شه ، با یکی نبودن پایان می گیره . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
روزگار چون گرگ پیری پر بلاست / طعمه اش واماندگان از گله هاست دوری از یاران مکن ای باوفا / گرگ دوران در کف این لحظه هاست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * باز باران تا همیشه نم نمک بر روی شیشه مینویسه تا بدونی مهربونیت پاک نمیشه . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از شکستن دو چیز بترس ، قلبی که صادقانه دوستت داره و دلی که صادقانه به یادته . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دل ز تن بردی و در جانی هنوز / دردها دارم تو درمانی هنوز ملک دل کردی خراب از تیغ ناز / اندر این ویرانه سالاری هنوز . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگر روزی مقدر شد که با اشکت وضو سازم خدا داند که با چشمت هزاران قبله می سازم
موضوع مطلب : نظر یادت نره
سه شنبه 88 آذر 10 :: 7:36 عصر :: نویسنده : سوز دل
اله ی اشک
وقتی چیکه چیکه اشکات روی گونت می ریزه….. وقتی می گردی اونی رو پیدا کنی که می خوای … بعد یه لحظه خودتم گم می کنی وقتی می خوای بخندی اما اشک امانتو بریده .… وقتی می خوای گریه کنی اما غرور بهت اجازه نمی ده .…اونوقته که تازه می فهمی بغضت داره داغونت می کنه….. اونوقته که می فهمی کسانی رو کم داری … اونوقته که می فهمی هر کسی رو رها کردن راحت نیست ….. آره خودتم اینو خوب میدونی که اگه صداقت رو قبول نکنی خدا بهت پشت می کنه…… وقتی نمی دونی برای آروم شدنت باید چیکار کنی ….. وقتی هنوز تو لحظه هات صدای نفس های ؟ جاری ….. اون زمان که اشک از چشمات حلقه حلقه پایین میاد ؛ اون زمان که دل اشک هم شکسته ؛ مثه دل تو !!! آروم که چشاتو ببندی ؟ می بینی همون گوشه ی متروکه ی ذهنت که رهام کردی به امید خدا و خودت راه افتادی تا به آسمون برسی …. خودت راه افتادی تا سفر رو به پایان برسونی…. بدوون ؟ ...بدون پاهای ؟.... اما بین سفر احساس کردی که یه چیزی کم داری … برگشتی که ؟ با خودت ببری !!! ؛ حالا … حالا … اون دیگه نیست … اون دیگه وجود نداره.. دیگه حرفی ندارم …. موضوع مطلب : سکوت دل
جمعه 88 آبان 15 :: 1:2 عصر :: نویسنده : سوز دل
امشب دوباره یاد تو داغ دلم رو تازه کرد
تو رفته ای بی من تنها سفر کرده ای دلی بستم به ان عهدی که بستی هیچ بارانی جای پای تو را از کوچه های قلبم نخواهد شست مکن بر من جفا کز هیچ راهی ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش دلتنگیهایم را با کدام قایق خیالی روانه دل دریائیت کنم تا بدانی که دلتنگم ایمان داشته باش که کوچکترین محبت ها از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمی شود. ویکتور هوگو نمیدانم که بودی یا چه بودی طلب کردن تنهایی به معنی از در راندن تو نیست!!! یاد یاران هر کجا باشد خوش است سراغ از من نمیگیری گل نازم دل کس را مشکن بیم ان است که روزی گر بخواهی دلی را بنوازی نتوانی! در مرام ما رفیقان نیست رسم ترم دوست اگر خداوند اروزی انسان را براورده میکرد من بی گمان دوباره دیدن تو را ارزو می کردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا!! دلم در دیدن رویت همیشه میزد فریاد ادم عزیزانشو فراموش نمیکنه بلکه به ندیدنشون عادت میکنه گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم بوی گیسوی تو را نیمه شب اورد نسیم اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش به همان قدر که چشم تو پر از زیباییست وقتی خاطره های ادم زیاد میشه دیوار اتاقش پرعکس میشه موضوع مطلب : |