سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل نوشته
درباره وبلاگ


دلم می خواست سقف معبد هستی فرو می ریخت پلیدیها و زشتیها، به زیر خاک می ماندند بهاری جاودان آغوش وا می کرد . جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا می کرد! بهشت عشق می خندید. به روی آسمان آبی آرام، پرستوهای مهر و دوستی پرواز می کردند. به روی بامها، ناقوس آزادی صدا می کرد... اگر این کهکشان از هم نمی پاشد؛ واگر این آسمان در هم نمی ریزد؛ بیا تا ما "فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم."

لوگو
دلم می خواست سقف معبد هستی فرو می ریخت
پلیدیها و زشتیها، به زیر خاک می ماندند
بهاری جاودان آغوش وا می کرد .
جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا می کرد!
بهشت عشق می خندید.
به روی آسمان آبی آرام،
پرستوهای مهر و دوستی پرواز می کردند.
به روی بامها، ناقوس آزادی صدا می کرد...
اگر این کهکشان از هم نمی پاشد؛
واگر این آسمان در هم نمی ریزد؛
بیا تا ما



آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 26548






 
جمعه 88 آبان 15 :: 1:2 عصر :: نویسنده : سوز دل

 

امشب دوباره یاد تو داغ دلم رو تازه کرد
نبودنت کنار من غمهامو بی اندازه کرد


هستم ولی نیستم هر لحظه کنارت
نیستم ولی هستم هر لحظه به یادت

تو رفته ای بی من تنها سفر کرده ای
من مانده ام که بی تو  شبم را سحر کنم
تو رفته ای که عشق از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم

دلی بستم به ان عهدی که بستی
تو اخر هر دو را با هم شکستی

هیچ بارانی جای پای تو را از کوچه های قلبم نخواهد شست

مکن بر من جفا کز هیچ راهی
ندارم جز وفاداری گناهی

ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیست با هر که خواهی یار باش

دلتنگیهایم را با کدام قایق خیالی روانه دل دریائیت کنم تا بدانی که دلتنگم

ایمان داشته باش که کوچکترین محبت ها از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمی شود. ویکتور هوگو

نمیدانم که بودی یا چه بودی
ولی بی حرف قلبم را ربودی
نمیدانم که هستم یا چه هستم
ولی هر لحظه در فکر تو هستم

طلب کردن تنهایی به معنی از در راندن تو نیست!!!
در واقع به برکت عشق توست که گذران در تنهایی میسر شده است

یاد یاران هر کجا باشد خوش است
دل بدون یاد یاران ناخوش است

سراغ از من نمیگیری گل نازم
نمیشناسی صدای کهنه سازم
نمیدونی مگه اینجا دلم تنگه
نمی بینی مگه با غصه دمسازم
سراغ از من نمیگیری مگیر اما
فراموشم نکن هرگز گل زیبا

دل کس را مشکن بیم ان است که روزی گر بخواهی دلی را بنوازی نتوانی!

در مرام ما رفیقان نیست رسم ترم دوست
عهد با هر کس ببندیم جانمان در دست اوست

اگر خداوند اروزی انسان را براورده میکرد من بی گمان دوباره دیدن تو را ارزو می کردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا!!
آنگاه نمیدانم براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت!!!

دلم در دیدن رویت همیشه میزد فریاد
به یاد اولین روزی که مهرت در دلم افتاد

ادم عزیزانشو فراموش نمیکنه بلکه به ندیدنشون عادت میکنه
تقدیم به کسی که عادت به ندیدنش مثل فراموش کردنش غیرممکنه!!

گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است
کاش می شد که تو را میدیدم

چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم
خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم

بوی گیسوی تو را نیمه شب اورد نسیم
تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم

اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از دل ، تویی مفهوم و معنایش
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرطی که گهگاهی تو هم از من کنی یادی

به همان قدر که چشم تو پر از زیباییست
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهائیست

وقتی خاطره های ادم زیاد میشه دیوار اتاقش پرعکس میشه
اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسش رو به دیوار بزنی




موضوع مطلب :